بازتاب زندگی شهید بهشتی در آینه سینمای ایران؛ روایت مظلومیت

همانند بسیاری از شخصیت‌ها و قهرمان‌های تاریخ معاصر که بسیار قابلیت پرداخت و روایت سینمایی و تلویزیونی دارند، شخصیت شهید بهشتی هم از جمله موارد مورد غفلت واقع شده و کم پرداخته شده در سینماست.


تهیه‌کننده فیلم «ضد» در نشست خبری این اثر در چهلمین جشنواره فیلم فجر اشاره کرد نمی‌توان سرگذشت آدم بزرگی چون شهیدبهشتی را در یک فیلم‌سینمایی روایت کرد. حرف درستی است و ابعاد و وجوه شخصیتی دکتر سیدمحمدبهشتی و رویدادها و فرازهای زندگی و مبارزات و مسؤولیت‌هایش به قدری تنوع دارد که قطعاً به لحاظ زمانی نمی‌شود همه را در یک فیلم سینمایی بازگو کرد. حتی شاید یک سریال تلویزیونی هم نتواند حق مطلب را در این زمینه ادا کند و همچنان ناگفته‌هایی باقی بماند. با این اوصاف آیا چهار دهه و دقیقاً ۴۱ سال، زمان کافی برای روایت‌های سینمایی موفق و اثرگذار در این خصوص به نظر نمی‌رسد که چند فیلم هرکدام به سهم خود، گوشه‌ای از کار معرفی هنرمندانه و اثرگذار شخصیتی چون شهیدبهشتی را به عهده بگیرند؟ همانند بسیاری از شخصیت‌ها و قهرمان‌های تاریخ معاصر که بسیار قابلیت پرداخت و روایت سینمایی و تلویزیونی دارند، شخصیت شهید بهشتی هم از جمله موارد مورد غفلت واقع شده و کم پرداخته شده در سینماست.

حضور کاریزماتیک در ماجرای نیمروز

یکی از معدود حضورهای شخصیت شهیدبهشتی در سینمای ایران و چه بسا مهم‌ترین آن، متعلق به فیلم «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان است. اگرچه حضور این چهره به لحاظ فیزیکی به یکی دو سکانس محدود می‌شود اما حضور تأثیرگذار و کاریزماتیک این شخصیت در قصه فیلم که مبتنی بر واقعیت است، به خوبی حس می‌شود و محرک و پیش‌برنده قصه است. اصلاً شروع فیلم و قبل از تیتراژ با شرح نوشتی است که با فونت ماشین‌تحریر بر زمینه تصویر نقش می‌بندد که اشاره به حضور مهم و تعیین‌کننده شهیدبهشتی در روایت و همه ماجراهای پیش رو دارد: «بعد از اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در بهمن ۵۸، کشور در دام التهابات گوناگون سیاسی گرفتار شد. این التهابات با بروز درگیری میان ابوالحسن بنی‌صدر و طرفداران حزب جمهوری‌اسلامی به رهبری دکتربهشتی در کشور فراگیر شد.»

آن طور که در ادامه شرح نوشت فیلم می‌آید، داستان «ماجرای نیمروز» همین اوضاع ملتهب سیاسی کشور را در آن مقطع زمانی به تصویر می‌کشد و اولین تصویری هم که در قصه می‌بینیم، متعلق به ۳۰ خرداد ۶۰ است. «ماجرای نیمروز»، قصه کشمکش جمع در برابر جمع است و تلاش شبانه‌روزی گروهی از نیروهای اطلاعات سپاه را در تقابل با تحرکات و جنایت‌های گروهک منافقین به عنوان ضدقهرمان‌های اثر به تصویر می‌کشد. در میان قصه‌ها و شخصیت‌هایی که مبتنی بر مابه‌ازاهای واقعی هستند، شخصیت دکتر بهشتی را هم در سکانسی از فیلم می‌بینیم تا علاوه بر حضور کاریزماتیک و تعیین‌کننده او در داستان، خط و ربط قصه با واقعیت هم تقویت شود و مخاطب با رؤیت چهره این شخصیت، اعتماد و اطمینان بیشتری هم به فیلمی بر مبنای واقعیت داشته باشد. مضاف بر این‌که در چهره‌پردازی هم بسیار دقت شده‌است. سکانس نمازجماعت در دفتر حزب جمهوری اسلامی به امامت شهیدبهشتی در پنجم تیر ۶۰، اجرای ظریف و هنرمندانه‌ای دارد، به ویژه با آن حرکت برگرداندن انگشتر که ضمن ارجاع به حرکتی مستحب – ولو تایید نشده- پر از حس زندگی و توجه به جزئیات در شخصیت‌پردازی است. صحبت‌های کوتاه او بعد از نماز با رحیم (احمد مهرانفر)، سرپرست همان جمع اطلاعات سپاه، بیان‌گر برخی ویژگی‌های دبیرکل حزب جمهوری اسلامی است و از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی می‌خواهد در برخورد با دشمن داخلی خشونت و بی‌انصافی نکنند. بعد از سکانس ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب -که آن زمان امام‌جمعه موقت آن وقت و نماینده امام‌خمینی(ره) در شورای عالی دفاع بودند – در ششم تیرماه، نوبت به سکانس خبر انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و هفتاد و اندی از چهره‌های سیاسی از جمله نمایندگان مجلس و چند وزیر و معاون وزیر می‌رسد. حضور رحیم و برخی همکارانش در صحنه حادثه، عزم آن‌ها را برای مقابله و مبارزه‌ای جدی‌تر جزم می‌کند و ماجراهای بعدی فیلم را رقم می‌زند.

حق را بگویید 

مستند «ترور سرچشمه» ساخته محمدحسین مهدویان با ترکیبی از سبک و سیاق و شیوه تصویربرداری مستندنما و بازنمایی دقیق و پرجزئیات آثار داستانی و سینمایی‌اش به ویژه «ماجرای نیمروز» و اثری گفت‌وگو محور با برخی شخصیت‌های مهم سیاسی و مطلعان واقعه هفتم تیر ۶۰، به ابعاد مختلف ماجرا و ویژگی‌های شهیدبهشتی می‌پردازد. آن جمله از پیامبر گرامی اسلام: «حق را بگویید هرچند علیه خودتان باشد» که با همان فونت ماشین تحریر-  که در تیتراژ «ماجرای نیمروز» دیده بودیم – قبل از شروع تصاویر فیلم [نوشته می‌شود]، برآیندی از شخصیت و شیوه زندگی و مبارزات شهیدبهشتی است که در ادامه می‌بینیم. حق‌طلبی و حق‌گویی که باعث شنیده‌شدن بوی بهشت در هفتم تیر ۶۰ شد.

به روایت ضدقهرمان 

سازندگان فیلم «ضد» براساس ماجرای واقعی شهادت دکتر بهشتی و واقعه هفتم تیر، قصه‌ای ملتهب را با محوریت برخی اعضای گروهک منافقین به تصویر کشیدند. در این فیلم به کارگردانی امیرعباس ربیعی، تنها دو شخصیت برمبنای واقعیت حضور دارند، یکی شهیدبهشتی به عنوان قطب مثبت و [دیگری] محمدرضا کلاهی به عنوان بدمن و ضدقهرمان قصه. این حضور اگرچه به صورت فیزیکی کوتاه است و متعلق به سکانس‌های پایانی و روز واقعه هفتم تیر می‌شود اما همین تقابل به خوبی دستمایه یک روایت ملتهب و جذاب سینمایی قرار می‌گیرد و با این‌که فیلم، پرتره‌ای از شخصیت شهیدبهشتی نیست اما می‌توان از خلال قصه عاشقانه اثر و کژروی‌ها و تقابل ضدقهرمان‌های حاضر در داستان، به نشانی شخصیت بزرگی چون بهشتی رسید.

تفاوت دهه‌های ۶۰ و ۹۰

فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی‌کیا اثری درباره پیشرفت دانش‌هسته‌ای کشور و موضوع مهم مراقبت از دانشمندان این عرصه است، با این حال مسؤولیت خطیر حاج‌حیدر ذبیحی که از آغاز انقلاب وظیفه دشوار حفاظت از  برخی از مهم‌ترین شخصیت‌های سیاسی را از دهه ۶۰ تا ۹۰ به عهده داشته، منجر به اشارات و کنایه‌هایی می‌شود. تأکید اشرفی (امیر آقایی) رئیس حیدر در تیم حفاظت بر دو شخصیت سیاسی (شهیدبهشتی و حسن روحانی با قاب عکس‌هایی که از آن‌ها در دست دارد) با واکنش حیدر روبه‌رو می‌شود که همچنان بر عهد و آرمانی که از قدیم بسته، پایبند است.

 

منبع: روزنامه جام جم/ علی رستگار

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است