• کد خبر: 4009
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:22 خرداد 1401 ساعت: 12:36

«هناس»؛ اثری آرمان‌گرایانه برای ایران امروز

در فیلم «هناس» ما با یک اثر الهام‌بخش مواجهیم؛ یک فیلم آرمان‌گرایانه که برای احوالاتِ امروزِ جامعه ایران، گفتنی‌های فراوانی دارد.


«هناس» روایتی از یک زندگی رویایی است؛ چیزی شبیه آرزوهای همه ما آدم‌هایی که دلمان می‌خواهد برای این کشور، کاری کنیم. زن و مرد این قصه، رویاهای ما را زندگی کرده‌اند. رویای آدم‌حسابی‌بودن، موثربودن، مهم‌بودن و به‌دردبخور بودن در زندگی آن‌ها واقعی شده و رنگ گرفته است. شاید برای همین است که صحنه گفت‌وگوی عاشقانه شهره و داریوش زیر آسمان شب آن‌طور بغض می‌اندازد به جان تماشاگر فیلم؛ شاید برای همین است که سکانس ترور داریوش، بی‌آن‌که جلوه ویژه‌ای داشته باشد از مخاطب اشک می‌گیرد؛ اصلاً شاید برای همین است که «هناس» به دل می‌نشیند، حتی اگر نقدهای فرمی و تکنیکی پرشماری را بر ساختار فیلم وارد بدانیم.

یک «چگونگی» جذاب

«هناس» فیلم چگونگی است. فیلمی که از همان سکانس اول و وقتی اسم «داریوش» و «شهره» کنار هم می‌آید پایانش برای تماشاگر معلوم است. ما روی پرده قصه زندگی یک شهید را می‌بینیم و این یعنی آخر قصه را همان اول کار فهمیده‌ایم. چیزی که «هناس» را دیدنی می‌کند اما خرده‌ریزهای روایت است؛ آن‌ چیزهایی که داریوش رضایی‌نژاد و شهره پیرانی را به جای اروپا، پاگیرِ این‌جا می‌کند. فیلمنامه «هناس» در شکل‌دادن چگونگیِ این وابستگی به وطن، و تصویرکردنِ نادیده‌های زندگی شهید داریوش رضایی‌نژاد و خانواده‌اش موفق است. هنرِ هناس، ارائه یک نمای بسته از زندگی زن و شوهری است که لانگ‌شاتِ زندگی‌شان تفاوت معناداری با کلیشه‌های رایج درباره زندگی خانواده شهدا ندارد اما وقتی کار به کلوزآپ می‌کشد، ماجرا جلوه دیگری می‌گیرد.

رستگاری با یک تصمیم سخت

داریوش رضایی‌نژاد، شهیدی نیست که در شابلون‌ روایت‌های رسمی جا شود. او، در چارچوب‌های ذهنیِ بسته برخی از مدعیانِ ارزش‌مداری، یک آدم «ارزشی» به حساب نمی‌آید. همسرش – دست‌کم تا پیش از شهادت او – چادری نیست، خودش سال۸۸ در صف معترضان به نتیجه انتخابات بوده و زندگی‌اش نشانه‌های یک آدمِ درآستانه شهادت را ندارد. او بیش و پیش از هرچیز یک «متخصص» است. یک آدمِ حرفه‌ای که در یک زمانه سخت، یک تصمیمِ سخت می‌گیرد و همان‌جا، در همان لحظه‌ خودش را در میان شهدا جاگیر می‌کند. داریوش رضایی‌نژاد، مسیری که به شهادت ختم می‌شود را در فرایندی خودآگاهانه و البته به‌دور از شعارزدگی و منت‌گذاشتن روی سرِ کشورش انتخاب، و این انتخاب را برای خانواده‌اش پذیرفتنی می‌کند. «هناس» قصه این پذیرش است. ماجرای چگونگیِ تبدیل‌شدنِ خانواده رضایی‌نژاد به خانواده شهید رضایی‌نژاد.

شمایل باشکوه یک همسر شهید

«هناس» را از یک سو باید فیلمِ داریوش رضایی‌نژاد و مسیرِ مجاهدانه او بدانیم و از سوی دیگر، متعلق به بانو شهره پیرانی. زنی که تجربه عمیقِ زندگی با داریوش را تنها برای خودش نخواست و با خاطراتِ عجیب و شگفت‌آورش، ماده‌خامِ فیلمنامه «هناس» را به حسین دارابی و احسان ثقفی هدیه کرد. درست در همان نقطه که سفر خانواده رضایی‌نژاد به هانوفر لغو می‌شود، شهره سفری دیگر را آغاز می‌کند. سفری که استخوان‌بندیِ «هناس» را می‌سازد و آن‌قدر پرجزئیات و حیرت‌انگیز هست که مخاطب را پای فیلم نگه دارد. شهره پیرانی در «هناس» یک قهرمان است، یک زنِ امروزی که قهرمان‌بودن را انتخاب می‌کند و پای تمام سختی‌هایش می‌ایستد. پیرانیِ «هناس» در این مسیر زمین می‌خورد، ناامید می‌شود، پرخاش می‌کند اما آخر قصه یک قهرمان است. یک زنِ مصیبت‌دیده که شانه‌هایش از بارِ رنج‌هایی که بر او تحمیل می‌شود قوی‌ترند. «هناس» ادای دین سینمای ایران به پیرانی و پیرانی‌هاست؛ به زنانی که در دهه نود، شمایل تازه‌ای از همسر شهید برای ما خلق کردند. زنانی به‌روز، بادانش و خردمند که انقلاب اسلامی حتماً به وجودشان افتخار می‌کند.

فیلمِ ایرانِ امروز

بیش از یک دهه است که نام «شهدای هسته‌ای» به فهرست بلندبالای شهدای ایران اضافه شده اما اگر کارهای ضعیف را نادیده بگیریم، «هناس» اولین فیلم جدی سینمای ایران است که به این شهدا می‌پردازد. جنبه‌های فنی دومین فیلم حسین دارابی جای نقدهای زیادی دارد و از بازی‌های نه‎‌چندان خوب بازیگران تا برخی اشکالات فنی را می‌شود از نقاط ضعف فیلم دانست. گذشته از نکات فرمی اما فیلمنامه استوار و داستانِ پرآب‌چشمِ «هناس» این فیلم را دیدنی می‌کند. در یک کلام، ما با یک اثر الهام‌بخش مواجهیم؛ یک فیلم آرمان‌گرایانه که برای احوالاتِ امروزِ جامعه ایران، گفتنی‌های فراوانی دارد.

منبع: مجله سینما تیکت/ محمدصالح سلطانی

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است