• کد خبر: 3942
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:17 خرداد 1401 ساعت: 13:47

«توکیو وایس»؛ سرگشتگی یک مرد مدرن در متروپلیس

«توکیو وایس» سریالی است که با کارگردانی مایکل مان توانسته سرگشتگی یک مرد مدرن در متروپلیس‌ها را به تصویر بکشد.


این روزها اگر فیلم جدید درست و حسابی برای تماشا دم دستتان نیست، در عوض تا دلتان بخواهد سریال جذاب و دیدنی پیدا می‌کنید. مثلاً همین «توکیو وایس» (با عنوان اصلی Tokyo Vice) محصول اچ‌بی‌او مکس که به‌واسطه حضور مایکل مان در مقام کارگردان توجه خیلی‌ها را به خودش جلب کرد. خبر خوب این‌که دیگر نیازی نیست تا منتظر پخش هفتگی باشید و با رفتن به سراغ سریال، تجربه‌ای درگیرکننده انتظارتان را می‌کشد.

ماجرا درباره یک جوان آمریکایی است که در ژاپن زندگی می‌‌کند. جیک ادلستاین (انسل الگورت) که مشخصاً کله‌اش بوی قرمه‌سبزی می‌دهد، چنان به خورد توکیو رفته که تصمیم می‌گیرد به‌عنوان اولین خبرنگار خارجی در یومیوری شیمبون پرتیراژترین روزنامه ژاپن (و جهان) مشغول به کار شود. پذیرش چنین چیزی برای ژاپنی‌های متعصب ساده نیست ولی جیک به‌قدری سماجت و استعداد نشان می‌دهد که همه را خلع سلاح ‌کند.

وقتی کارش را در بخش اخبار حوادث شروع می‌کند، تازه می‌فهمد چیز زیادی درباره فرهنگ عجیب و غریب این سرزمین و ارتباط جدایی‌ناپذیر قانون، پلیس و جنایات سازمان‌یافته در توکیو نمی‌داند. تلاش جیک برای سر درآوردن از حقایق او را به یک کارآگاه پلیس کارکشته (کن واتانابه) می‌رساند و همین سرآغاز ماجراهای بعدی و آشنایی با آدم‌های خطرناک است.

داستان سریال ریشه در واقعیت دارد و بر‌اساس کتاب خاطرات جیک ادلستاین ساخته شده که سال‌ها در ژاپن خبرنگار جنایی بوده. گرچه در مقایسه با متن کتاب، داستان‌ به‌جای اوایل دهه نود به سال‌های پایانی دهه منتقل شده (احتمالاً برای سهولت در ساخت و دست گذاشتن روی بخشی از خاطرات ادلستاین که مصالح بیشتری را برای روایت دراماتیک مدنظر سریال فراهم می‌کند).

این را هم نباید از قلم انداخت که صحت و اعتبار بخش‌هایی از کتاب زیر سؤال رفته و خیلی‌ها اعتقاد دارند ادلستاین در روایت تجربیات خود، زیادی قصه‌پردازی کرده. به هر حال، موضوع آن‌قدر جذاب بود که خیلی زود بحث اقتباس سینمایی‌اش پیش کشیده شود. کتاب سال ۲۰۰۹ چاپ شد و بعد از چند بار دست به دست شدن، سال ۲۰۲۰ به تولید رسید و برای کارگردانی پایلوت هم رفتند سراغ مایکل مان که احتمالاَ بهتر از هر کسی می‌تواند سرگشتگی یک مرد مدرن در متروپلیس‌ها را به تصویر بکشد.

در کمال شگفتی «توکیو وایس» به‌راحتی می‌تواند از نظر زیبایی‌شناسی و حتی عناصر روایی کنار فیلم‌های محبوب مان قرار بگیرد، اما کسی که نباید نقشش در سریال را نادیده گرفت، جی. تی راجرز نمایشنامه‌نویس معروف است که تار و پود درام را از کتاب غیرداستانی منبع اقتباس بیرون کشیده.

جنون و جاه‌طلبی یک مرد باعث می‌شود که به سرزمین‌های ناشناخته سفر کند و برای کشف دوباره‌ خودش در دیار غربت به رنگ بقیه دربیاید. غریبه دنیای ساکنان را به‌هم می‌ریزد و دنیای وحشی هم روی تیره و تارش را نشان می‌دهد؛ چنین داستان و الگویی تازگی ندارد و نمونه‌اش را می‌توانید در هر دوره و جغرافیایی پیدا کنید. فقط این‌بار انسل الگورت، شاید در بهترین نقش‌آفرینی کارنامه‌اش، را بگذارید جای مرد سرگشته که به‌جای سروکله زدن با عرب‌ها یا سرخپوست‌ها باید به زیر پوست توکیو نفوذ کند و از دنیایی سر در بیاورد که ارتباط بین خلاف و قانونش شبیه جای دیگری نیست.

به‌جای لانگ‌شات صحرا هم عادت کنید به اتمسفر مرعوب‌کننده یکی از شلوغ‌ترین شهرهای دنیا که در نئون غرق شده. این می‌شود تجربه‌ای که موقع تماشای «توکیو وایس» از سر می‌گذرانید. کافی است کمی به سریال فرصت بدهید تا شخصیت‌هایش را معرفی کند و قراردادهای روایی‌اش را جا بیندازد. چون سریع پیش می‌رود و هر چیزی را اول نشان می‌دهد و بعد شرح.
در نتیجه هر‌جا که به سؤال برخوردید و به نظرتان بخشی از ماجرا با عقل و منطق جور در نیامد، کمی بعد می‌فهمید که غرابت آن ناشی از فرهنگ غیرمعمول ژاپنی‌ها بوده یا سازندگان سریال برای پیش بردن روایت ناچار به خم کردن منطق شده‌اند، هرچند به نحوی که بعداً ازشان ناراضی نخواهید بود.

«توکیو وایس» ذاتاً سریال پیچیده‌ای نیست و برای طیف گسترده‌ای از مخاطبان ساخته شده، اما کارش را چنان با ظرافت و حوصله انجام می‌دهد که با هر سطحی از سلیقه، بیننده را با خودش همراه می‌کند؛ سرک کشیدن به خیابان‌های بدنام توکیو یا طرف شدن با یاکوزا تجربه وسوسه‌برانگیزی است که حتماً گران تمام می‌شود، گرچه تماشایش در خانه و پای تلویزیون ضرری نخواهد داشت!

منبع: روزنامه هفت صبح/ کسری ولایی

انتهای ‌‌‌‌‌‌پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است