• کد خبر: 3348
  • گروه : اخبار , ویژه ها
  • تاریخ انتشار:20 اردیبهشت 1401 ساعت: 12:56

«رضا عطاران»؛ از سیب خنده تا انفرادی همیشه در اوج

آنچه عطاران را از همانندهایش جدا می‌کند، افت نداشتن اوست؛ عطاران مرد تمام‌نشدنی سینمای ایران است.


رضا عطاران زاده‌ی ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷ است و اکنون ۵۳ سال دارد. او در مشهد به دنیا آمد و دیپلم خود را در رشته‌ی اقتصاد گرفت، سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. عطاران نخستین تجربه‌ی بازیگری غیرتئاتری خود را سال ۱۳۶۹ با بازی در سریال «بیداران» اصغر عبدالهی از سر گذراند. او پس از آن هم در تلویزیون ماند و پیش از ورود به سینما، در سریال‌های پرواز ۵۷، «ساعت خوش» و «سال خوش» نقش‌آفرینی‌ کرد.

عطاران اما تنها یک بازیگر توانا نبود، او خیلی زود فهمید که می‌تواند علاوه‌بر جلوی دوربین، در پشت دوربین هم فعالیت کند. عطاران کارگردانی را نخستین بار با برنامه‌ی «سیب خنده» که برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته بود، تجربه کرد. «سیب خنده» سومین مرتبه‌ای بود که عطاران علاوه‌بر بازیگری، نویسنده‌ی‌ کار هم بود. او پیش از آن در «ساعت خوش» و «سال خوش» هم دست به قلم شده بود. عطاران به دنبال حواشی‌ای که با صدا و سیما پیدا کرد، از خانه‌ی خود خارج شد و سینما را برای منزل گزیدن انتخاب کرد و یک‌بار دیگر با درخشش‌های پی‌درپی خود به همه اثبات کرد که چه هنرمند توانایی است. در ادامه نگاهی به هفت اثر ماندگار عطاران به‌عنوان بازیگر می‌اندازیم:

  خانه به دوش | جوان‌های مملکت

«خانه به دوش» چهارمین سریالی بود که عطاران کارگردانی آن را برعهده گرفت‌. اگرچه این سریال بیش از هرچیز با موقعیت‌های کمدی ایجاد شده بین اعضای خانواده‌ی ماشاالله با بازی حمید لولایی شناخته می‌شود و نقش رضا عطاران در آن شاید اصلی نباشد، اما حیاتی است. رضا عطاران در «خانه به دوش» نقش جوانی به نام احمد را ایفا می‌کند؛ جوانی که به دنبال خوشبختی، همسر و خانواده است. احمد در مرکزیت داستان قرار ندارد اما مرکز دنیای خودش است. عطاران به قدری خوب این نقش ساده را که با هوشمندی و پیچیدگی‌های شخصی آمیخته است، ایفا می‌کند که جذابیت آن برای مخاطب از بین نمی‌رود.

یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های بازی عطاران، توانایی بالای او در تشکیل زوج است؛ برای مثال در «خانه به دوش» او خیلی زود شیمی مخصوصی بین خودش و ماشاالله ایجاد می‌کند و حتی در صحنه‌های کوتاهی که با علی صادقی هم‌بازی می‌شود هم این شیمی را به راحتی شکل می‌دهد.

 بزنگاه | تغییر مرزهای کمدی

«بزنگاه» سریالی است که در ماه رمضان ۱۳۸۷ از تلویزیون پخش شد و حالا پس از گذشت ۱۴ سال، آن‌قدر از شبکه‌های مختلف بازپخش شده‌است که دیگر کنترل شمارش آن ناممکن است. «بزنگاه» داستان درگیری‌های یک خانواده بر سر ارث و میراث است که در آن رضا عطاران یک‌بار دیگر در کنار حمید لولایی قرار گرفته‌؛ دو بازیگر که یک‌دیگر را کامل می‌کنند و به نقش‌آفرینی‌های همدیگر توان می‌بخشند. «بزنگاه» آخرین همکاری رضا عطاران با تلویزیون بود که بسیار در آن درخشید. در «بزنگاه» عطاران نقش نادر، پدری درگیر با اعتیاد را ایفا می‌کرد. نادر دیگر نیازی به تعریف ندارد، چراکه همه‌ی شما بی‌شک حداقل یک‌بار او را از پنجره‌ی تلویزیون خود دیده‌اید.

عطاران در «بزنگاه» موفق شد از تلخی یک پدیده، یعنی اعتیاد یک‌ پدر تنها که دختری کوچک دارد، به کمدی برسد و چنین چیزی در تلویزیون ایران بدیع و بکر بود. عطاران در این سریال مطالعه‌ی کاملی بر اشخاص درگیر با اعتیاد انجام داده‌است و این نکته به راحتی از حرکات کوچک و دقیقی که برای شخصیت‌پردازی بیش‌تر انجام می‌دهد، مشخص است؛ از خاراندن‌های نقاط مختلف بدن گرفته تا چشم‌هایی که گاه و بی‌گاه چپ و بی‌حرکت می‌شوند.

 اسب حیوان نجیبی است | عطاران، استاد شخصیت‌پردازی

عطاران پس از این که با مدیران تلویزیون به مشکل بخورد، به‌طورکلی به سینما کوچ‌کرد و تمرکز خود را بیش از پیش بر نقش‌های سینمایی خود گذاشت. او سال ۱۳۸۹ نخستین همکاری خود با عبدالرضا کاهانی انجام داد؛ همکاری‌ای که نتیجه‌ی آن خلق یکی از جذاب‌ترین و ماندگارترین شخصیت‌های تاریخ سینمای ایران، بهروز شکیبا بود.

بهروز شکیبا که نام دیگرش کمال خسروجردی بود، یک کلاهبردار بامعرفت با چشم‌های نامتقارن بود که لباس پلیس به تن می‌کرد و به جان مردم شهر می‌افتاد. عطاران به خوبی در روایت سیال فیلم کاهانی جا می‌گیرد و در جریان جذاب آن غرق می‌شود. او از هر موقعیت ساده‌ای، کمدی جذابی بیرون می‌کشد؛ مانند داستان کج‌بودن فرمان موتورسیکلت. از همین‌رو است که پس از «اسب حیوان نجیبی است»، کاهانی چهار همکاری سینمایی دیگر در فیلم‌های «بی‌خود و بی‌جهت»، «استراحت مطلق»، «خانم یایا» و «آزاد مثل هوا» هم با عطاران انجام داد و دریافت که نباید عطاران را از دست بدهد.

 دهلیز | فراتر از کمدی

عطاران در نخستین ساخته‌ی بهروز شعیبی، به‌خوبی توانست جواب اعتماد او را برای یک نقش جدی بدهد و نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد جشنواره‌ی فجر شود. او در «دهلیز» با بازی در نقش یک معلم زندانی محکوم به اعدام، بار دیگر هنر بازیگری خود را به رخ کشید. عطاران از تمام چهره‌اش و تمام بدنش استفاده می‌کند تا داستان سال‌ها زندگی شرافتمندانه‌ی این معلم را روایت کند و تمام افسوس‌ها و اندوه‌هایش را در چشم‌های خود منعکس نماید.

عطاران با «دهلیز» صفحه‌ی جدیدی به کارنامه‌ی هنری خود اضافه کرد و در آن نشان داد که فراتر از یک بازیگر کمدی صرف است. او ثابت کرد که می‌تواند از هر فرصتی که در دنیای سینما به او داده شود، بهترین استفاده را ببرد. او در این فیلم موفق شد، آن توانایی بالای خود در شکل دادن ارتباط با بازیگر مقابل‌اش را به سطح جدیدی برساند و آن را در مقابل کودکی خردسال هم به بهترین شکل ممکن انجام دهد.

 طبقه هساث (طبقه حساس)

وقتی کمال تبریزی درد سال با یک فیلم کمدی درباره‌ی تعصب و غیرت ساختگی به سینماها آمد، همه می‌دانستند که او قرار است یک‌بار دیگر یاد و خاطره‌ی مارکولک را در ذهن سینمادوستان زنده کند و برای این کار چه کسی می‌توانست بهتر از عطاران باشد؟ چه کسی می‌توانست بهتر از عطاران چنین شخصیت عجیب و دوچهره‌ای را شکل دهد و به آن جان ببخشد؟

عطاران برای «طبقه هساث» توانست نخستین سیمرغ بلورین خود را به دست آورد. سینما برای عطاران گویی خیلی ساده‌تر از تلویزیون بود؛ او به‌راحتی خیل عظیمی از مردمی که با سریال‌های او خاطره داشتند و رشد یافته بودند را به سینماها می‌کشاند و بدون اینکه ذره‌ای از کیفیت بازی‌اش کاهش پیدا کند، مستقیما با مخاطبان حرف می‌زد. عطاران در «طبقه هساث» با گریمی متفاوت و در نقش شخصیتی مسن‌تر از خودش ظاهر شد و همانند سریال‌هایش یکی از تندترین نقدهای اجتماعی یک دهه‌ی اخیر سینمای ایران را بر روی پرده‌ی نقره‌ای آورد. عطاران از آن بازیگرانی است که اگرچه بیکار نمی‌ماند، بااین‌حال هرگز کار بی‌کیفیت و بی‌مضمون به مخاطب خود ارائه نمی‌دهد.

 رد کارپت | کمدی انفرادی

سال ۱۳۹۲ برای عطاران نقطه‌ی اوج کارنامه‌ی هنری‌اش بود. او علاوه‌بر «طبقه هساث» در سه فیلم «استراحت مطلق»، «رد کارپت» و «کلاشینکف» هم نقش‌آفرینی‌ کرد و این درحالی است که در «رد کارپت» نویسنده و کارگردان نیز بود. «رد کارپت» عطاران یک تک‌نوازی بی‌بدیل در سینمای ایران است. یک فیلم تک‌نفره درباره‌ی یک عاشق سینمای تنها که روایت بسیاری از هنرمندان بی‌پشتوانه‌ی ایرانی است. عطاران در این فیلم بیش از سایر آثار کمدی کارنامه‌اش تلخی و تنهایی آفریده‌است و تمرکزش بر خنده گرفتن از مخاطب نبوده‌است، بلکه او قصد داشته مخاطب را به فکر فرو ببرد و او را با زندگی یک عاشق سینمای تنها آشنا کند.

عطاران در این فیلم مردی ساده و تنها است که می‌تواند نماد سینمای مستقل ایران باشد؛ سینمایی که دستش از آشنا، پارتی و پول کوتاه است و مجبور است به دنبال راه جایگزین بگردد و به جای پول، عمر خود را خرج عشق‌اش کند. عطاران در «رد کارپت» تضادهای اجتماعی‌ای را که درون یک شخص درونی‌سازی شده به نمایش می‌گذارد و مخاطب را بی‌پرده با آنها آشنا می‌کند.

 انفرادی | گام جدید

آنچه عطاران را از همانندهایش جدا می‌کند، افت نداشتن اوست. عطاران مرد تمام‌نشدنی سینمای ایران است و گوی تمام کارنامه‌‌ی او دوران اوج هنری‌اش را به نمایش می‌گذارد. عطاران از همان ابتدا و نخستین نقش‌آفرینی‌اش در تلویزیون تا همین سال ۱۴۰۱ که با فیلم انفرادی باز هم به سینماها آمده‌است، همیشه پرطرفدار و در اوج بوده‌است.

نزدیک به یک دهه ‌است که عطاران تبدیل به یک سوپراستار شده‌است، به این معنا که حضور عطاران در یک فیلم، فروش بالای آن را تضمین می‌کند. عطاران نخستین کمدینی است که توانست به این مرتبه در سینمای ایران دست پیدا کند. حال جواد عزتی در شرف نزدیکی به جایگاه اوست. عطاران در «انفرادی» یک‌بار دیگر به اصل خود یعنی نقش‌آفرینی‌ کمدی بازگشته است و این‌بار در کنار احمد مهران‌فر و مهدی هاشمی قرار است شخصیتی جدید را به سینمای ایران معرفی کند و لبخند بر لب هموطن‌های خود بیاورد.

 

منبع: سینماتیکت/  امیرحسین صادقی ماشک

انتهای پیام/

کلید واژه:
گروه بندی: اخبار , ویژه ها

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است